عزت نفس در پسران نوجوان

عزت نفس در پسران نوجوان

کودکان بدون توجه و اهمیت به اینکه دختر هستند یا پسر، کودک هستند. برای آن ها، جنسیتشان، اهمیتی ندارد. برای ما ( پدر و مادر) هم باید همینطور باشد. باید کودکان را، فارغ از اینکه دختر هستند یا پسر، درآغوش گرفت، نوازش کرد، قلقلک داد تا غرق خنده شوند. کودکان باید بازی کنند، آزاد و رها جَست و خیز کنند، شاد باشند، کنجکاوی کنند و بپُرسند. اما باید بدانیم که شخصیت کودکان با هم متفاوت است. گروهی آرام، گروهی پرسروصدا، گروهی نق نقو و گروهی مستقل هستند؛ اما آنچه که در واقع برای تمام کودکان اهمیت دارد، حضور دائمی و توأم با آرامشِ یک نفر در کنارشان است که معمولا این شخص مادر است. چرا مادر؟ چون او تنها شخصی است که اراده و انگیزه لازم و کامل و تمام برای این کار را دارد.

اصولا خودِ مادر، اولین داوطلب است که با کودکش باشد و تمامِ توجهش را به او هدیه دهد و به این ترتیب، مادر اولین الگوی صمیمیت، عشق و محبتِ کودک می گردد.

در این بخش از نوشته، می خواهم به  رابطه والدین با پسرها بپردازم.

  آنچه پدرها و مادرها در ارتباط با پسرها می خواهند این است که پسرانشان، مردانی شاد، خلاق، پرانرژی، مهربان و بامسئولیت شوند. اگر کمی واقع بین باشیم، در زمان ما این جمله که پسرها و دخترها باهم هیچ فرقی ندارند، کارایی ندارد. برای تربیت و رشد دادنِ پسرها، سه مرحله مهم وجود دارد:

 

1-مرحله تولد تا شش سالگی. دورانی است که پسر با مادر ارتباط بسیار نزدیکی دارد. هدف از این ارتباطِ نزدیک، ایجاد احساس عشق و امنیت در اوست.

2-مرحله شش تا چهارده سالگی. زمانی که از غریزه های درونیِ خود یاد می گیرد که چگونه به یک مرد تبدیل شود و در فعالیت ها و علائق، بیشتر شبیه پدرش می شود. البته مادر همچنان در تربیت پسر نقش دارد. این دوران مهارت و شایستگی، مهربانی، شوخ طبعی و شخصیتِ متعادل شکل می گیرد.

3-مرحله چهارده سالگی تا بزرگسالی است. زمانی که پسر برای رفتن به دنیای مردانه نیازمند یک مشاورِ همجنس خودش دارد. پدر و مادر کمی عقب تر می روند، اما باید در انتخاب مشاور و الگو با پسرشان همراهی کنند.

باید یادآور شد پدرانی که پسرشان بین 6 تا 14 سالگی هستند، باید حضور فیزیکی و احساسی، همراه با او داشته باشند. حضور نداشتن و همراهی نکردنِ پدر در این سنین، به پسر آسیب می رساند. در زمان های گذشته، پسران در سنین نوجوانی معمولا به وسیله اعضاء دیگر خانواده مثل عمو، پدربزرگ، دایی، رابطه های استاد-شاگردی برقرار می کردند و عملا با کمک این افراد ، وارد دنیای بزرگ و مردانه می شدند. اما در دنیای کنونی و با کمرنگ شدن نقش اعضاء فامیل و از بین رفتن رابطه های خویشاوندی و همچنین کوچکتر شدن خانواده ها، سالهای نوجوانی و جوانی مرحله ای حساس و متفاوت شده است؛ با این شرایط، شوربختانه بعضی از پسرها هرگز بزرگ نمی شوند و خوشبختانه با شناخت و توجه کافی و درست به دوران نوجوانی، می توان برنامه های درستی را برای این سنین پسران داشت.

باید دانست که پسران را قبل از 3 سالگی نباید به پرستار کودک بسپاریم. پسران در جدایی از والدین خیلی بیشتر از دختران آسیب پذیر هستند. حدود 6 سالگی تغییرات بزرگی در پسرها ایجاد می شود و ناگهان علائم مردانگی در آن ها دیده می شود. پسران در این سنین می خواهند شبیه پدرشان باشند، کارهای آن ها را تقلید می کنند و دوست دارند که یاد بگیرند چگونه مرد شوند. در این سنین نیازمند توجه بیش از پیشِ پدرشان هستند؛ البته پدر باید از بدو تولد، نقش خود را درک کند و ارتباط خوب و صمیمی با پسر برقرار کند. برای پسر به صورت اختصاصی وقت بگذارد. پدر باید ساعت های زیادی، پسرش را همراهی کند؛ با او بازی کند و به آموزش او بپردازد. (مطمئن باشید که درآمد کمتر و صرف وقتِ بیشتر با اعضاء خانواده به مراتب اثرات بهتری دارد.) در این سنین، مادر همچنان اهمیت و جایگاه خاص خود را دارد.

از 6 تا 14 سالگی، پسرها هنوز به شدت با مادر هستند و هنوز باید از مادر چیزهای زیادی بیاموزد؛ اما کم کم خواسته هایش تغییر می کند. تمرکزش به آقایان می شود و می خواهد بداند که مردها چه دارند و چه کارهایی انجام میدهند، تا به آن ها بپردازد. پسرها برای کامل کردن روند بزرگ شدنشان، به افراد مذکری که اطرافشان هستند، نگاه می کنند. اکنون وظیفه مادر اینست که در رابطه با پسرش بتواند از آرامش و خاطرجمعی برخوردار باشد و وظیفه پدر اینست که با پسرش صمیمی تر شود و رابطه نزدیکتری با او برقرار کند تا بتواند الگوی مناسبی برای پسرش باشد. (لازم است که پسران در سال های دبستان و دبیرستان، ساعت های زیادی با مادران و پدرانشان بگذرانند.)

حدود 14 سالگی مرحله جدیدی از مرد شدن آغاز می شود. پسرها نیازمند مشاوره می شوند. دوستی همجنس که به شخصیتِ او اهمیت بدهد و به تدریج پسر را به سوی دنیای مردانه همراهی کند. نباید جوان را تنها گذاشت، این کار اشتباه است. باید در جستجوی الگوی مناسبی بود. معمولا پسرها، پدر را الگوی خود قرار می دهند. شیوه برخوردِ پدر را دررابطه با مادرشان تقلید خواهند کرد. نقطه نظرات و مفاهیم بسیاری را از پدر می آموزند. باید بدانید اگر پدر تفکرات خود را بیان می کند، پسر صرفا احساسات خود را نشان می دهد. به پسرها بیاموزید که با احترام به خودشان بنگرند و برای خانمها احترام قائل باشند. عزت نفس پسرتان را افزایش دهید؛ بهترین منبع کسب عزت نفس، انجام کارهای سودمند و ساده است. مثلا توانایی پخت غذاهای ساده، اتو کردن پیراهن، بیرون بردن زباله ها، مراقبت از حیوان خانگی و مسئولیت پذیریِ شغل پاره وقت، همگی باعث غرور و افتخار پسرها و افزایش عزت نفس آن ها می شوند. باید به پسرها فرصت های زیادی داد تا توانمندی های خود را تجربه کنند و عزت نفس پیدا کنند.

حرف زدن با پسرها می تواند یکی از راه های ارتباط نزدیک با آن ها باشد. از هر فرصتی برای اینکه سر صحبت را با او باز کنید، استفاده نمایید؛ مثلا باهم کارهای خانه را انجام دهید و درضمن با همصحبتیِ هم، لحظه های شادتری داشته باشید. از چهره و ظاهر پسرتان تعریف کنید تا احساس خوشایندی نسبت به خودش داشته باشد. برای رسیدن به بلوغِ اجتماعی، بگذارید پسرتان از عواقب اعمال و واکنش هایش مطالبی بیاموزد و تجربه کسب کند. پسرتان برای شما احترام قائل می شود، وقتی که با او مرز مشخصی داشته باشید. او روی کسی حساب باز می کند که برای او احترام قائل شود، پس مرزهایتان را حفظ کنید تا فرزندتان به شما احترام بیشتری بگذارد. یادتان باشد که هیچ چیز به اندازه داشتنِ والدینِ قوی، مطمئن و باثبات، به پسرتان، احساس امنیت و آرامش نمی دهد و همیشه به خودتان یادآوری کنید که فرزندتان، گرانبهاترین فرد در زندگی شماست.

برای اینکه بتوانید در دوران پُر تنشِ بلوغ، پسرتان را با خود همراه کنید و به او نشان دهید که او را درک می کنید، به او بگویید:” تو اولین بار است که سن بلوغ را تجربه می کنی، تجربه ای که من سال ها پیش، پشت سر گذاشتم. تو برای اولین بار این موقعیت را تجربه می کنی و من هم برای اولین بار مادر یا پدر بودنِ یک پسر نوجوان را تجربه می کنم. ما هردو ممکن است جاهایی اشتباه کنیم، بیا به هم کمک کنیم تا این دوره را به خوبی بگذرانیم.” مهمترین مسئله ای که والدین باید بدانند این است که پسرشان با آن ها تفاوت دارد. زندگی با پسران نوجوان مثل زندگی در یک محیطِ غیرقابل پیش بینی است و به دقت و هوشیاریِ بسیار نیاز دارد و تصمیم گیری ها و اقدامات ِ درستِ بسیاری را می طلبد. مهمترین موضوعی که والدین باید بپذیرند و حل کنند، این است که پسرشان با آن ها تفاوت دارد؛ ممکن است خجالتی، شجاع، ترسو، آرام، تحریک پذیر، قانع، لجباز، صبور، عجول، بیش خواه، بیش فعال، کم فعالیت و… باشد.

موضوع بسیار مهم در رابطه با پسر نوجوانتان این است که بهتر است تغییرات همه جانبه ای را که در کل جامعه رخ داده و ما قادر به تغییر دادن آن ها نیستیم؛ ببینیم و بپذیریم. حسرت گذشته را خوردن و سرکوفت زدن و سرزنش کردنِ پسرتان نتیجه مثبتی ندارد؛ ضمن اینکه آنچه که اکنون و در حال حاضر برای ما مشخص و قابل لمس است، برای او هم ملموس و قابل درک است. او چیزی را از دوره نوجوانی و گذشته ما نمی داند و حتی نمی تواند تصورش را بکند که سختی های نسل قبلشان چه بوده است. البته شباهت هایی در رفتار آن دورهء ما  با رفتار پسر نوجوان ما وجود دارد؛ آن ها هم مثل نوجوانی ما، دوست دارند اظهار وجود کنند، مورد احترام باشند و به رسمیت شناخته شوند؛ می خواهند آن ها را جدی بگیریم، به آن ها اطمینان کنیم و فرصت حرف زدن و پیشنهاد دادن به آن ها بدهیم، در قالب موقعیت های مشورتی، نه در قالب بحث و جدل! تا آن ها بتوانند نقش موثری در زندگی و تصمیم گیری ها داشته باشند. پسرمان هم مثل دوره ما، می خواهد دوستش داشته باشیم، برایش احترام قائل شویم و در مورد مسائل مختلف با او مشورت کنیم. او توقع دارد پادشاه خانه (پدر)، مثل ولیعهدی ارزشمند با او رفتار کند، چون برای این تربیت می شود که روزی به پادشاهی برسد. پسرمان را برای پادشاهی آماده کنیم.

یادتان باشد اگربه روش های گذشته عمل کنیم، به نتایج تکراری می رسیم؛ اگر شروع به پند و نصیحت کنیم، خسته و بی حوصله شان می کنیم. اگر به آن ها زور بگوییم، خشمگین و ناراحتشان می کنیم. اگر مدام انتقاد کنیم، مقابله جو و لجبازشان می کنیم. ما نباید گذشته را تکرار کنیم. باید آنچه را که مثبت و کارآمد است، حفظ کنیم و آن هایی را که منفی و غیر کارآمد هستند را رفع کنیم. بپذیریم که با رشدِ پسرمان، ما هم رشد می کنیم، ما هم تغییر می کنیم، ما هم بزرگتر، عمیق تر، باتجربه تر و مسلط تر می شویم. نوجوانیِ پسر ما، بهترین فرصت برای تجدیدِ ساختارهایِ اساسیِ ذهنی و رفتاریِ ماست، از آن استفاده کنیم.

اطمینان کردن به پسرتان به او اعتماد به نفس می دهد. برچسب زدن به صفاتِ شخصیتی باعث می شود فرد احساس ناامنی کند؛ چون اگر موفق نشود آن طوری باشد که شما گفته اید، خودش را زیرسوال می برد، اما وقتی با او برخوردِ رفتاری می شود، فکر می کند که ممکن است در انجام آن کار موفق نبوده. فراموش نکنید که برخوردِ رفتاری داشته باشید نه شخصیتی؛ یعنی رفتاری را که از او انتظار دارید بازگو کنید نه اینکه به او برچسبِ شخصیتی بزنید یا صفتی را به او نسبت بدهید..

به پسرها بیاموزیم که همهء خصوصیات انسان ها را در کنار هم ببیند؛ یعنی با نگاه مثبت به افراد بنگرد، ضمن اینکه نقاط منفیِ آن ها را هم در نظر داشته باشد. در این مورد هم فرصت نقد و بررسی را برای او فراهم کنیم. او را دوست بداریم تا سالم بماند، تا حفظش کنیم، تا حتی اگر در کنارش نبودیم، با ما بماند.

به عنوان والدین، برای پسرمان بسیار مهم هستیم؛ نظر ما برای او بسیار اهمیت دارد. پسر ما، همان قدر که به محبت، توجه و حمایت ما نیاز دارد، به احترام ما هم نیاز دارد. گاهی ما فقط آن رفتارهایی را می پسندیم که مورد قبولمان است؛ اگر طرز رفتار، لباس پوشیدن، ارتباط برقرار کردن و گذراندن اوقات او مطابق میل ما باشد، او را تأیید می کنیم، وگرنه علایق و سلایقِ او را به رسمیت نمی شناسیم و آشکار یا ناآشکار، نارضایتی خود را نشان می دهیم. درواقع این پیام را به او می دهیم که فقط وقتی برای عقیده، روش و رفتارِ تو احترام قائلم که مورد قبولِ من باشد. لطفا قبول کنید که علایقِ او تا وقتی صدمه ای به خودش و دیگران نزده، قابل احترام است. به او کمک کنید تا احساس کند، صلاحیتِ انتخاب کردن را دارد و در بسیاری از مواقع هم درست انتخاب می کند. بسیاری از پسرها، به رغم بی تجربگی و عجول بودن، در این سن، بسیار خلاق هستند و توانایی های چشمگیری دارند. آن ها را تشویق کنید تا موفق شوند. او را با نتایج کارش، یکی فرض نکنید، به او اطمینان بدهید که وقتی به درستی تلاش می کند، حتی اگر بهترین نمره را هم نیاورد و بالاترین امتیاز را هم کسب نکرد، همیشه برای شما باارزشترین و بهترین پسر دنیاست که قدرش را می دانید و به او افتخار می کنید.علایق پسرتان را به رسمیت بشناسید؛ برای او وقتِ خاص صرف کنید و کار مشترکی که مطابق میلِ هردو باشد را انجام دهید و لذت ببرید. جنبه های منفی را نادیده بگیرید، طوری با او رفتار کنید که متوجه شود، همیشه و در همه حال دوستش دارید و اگر از شما کمک بخواهد در کنارش هستید.

هرگز او را با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن پسرمان با دیگران ، به او کمکی نمی کند، بلکه او را خشمگین و ناراحت می کند و فضای ذهنیِ او را ناامن ساخته و از شما دور می شود. او را تأیید کنید، نوازش کنید. تأکید می کنم که حتما پسرتان را تأیید کنید؛ انسان ها به تأیید شدن نیاز دارند. چون قسمت مهمی از تصویری که از خود داریم، نتیجه نظر دیگران به ویژه والدین، نسبت به ما است. نظر دیگران در شکل گیری ِ اعتماد به نفس و اطمینان به خود، اهمیت دارد. به پسرتان همانطوری که هست، عشق بورزید و او را بپذیرید و مطمئن باشید که برایش هیچ سرمایه ای ارزشمندتر از تأیید شما نیست. برای تأییدِ پسرتان، منتظر نباشید که او درخشان ترین و خلاقانه ترین، زیباترین، باهوش ترین، با اراده ترین و نام آورترین باشد؛ همان چیزی را از پسرتان بخواهید که از عهده اش بر می آید. کمک کنید تا در انجام دادنِ آن موفق باشد و با محبت و سپاسگزاری به دستاوردش بنگرید. به حرف های او گوش کنید، احساس خود را بیان کنید، با او همدلی کنید تا هر دو از باهم بودن خاطره های خوب بسازید.

اضافه کردن دیدگاه

لطفا تمامی فیلدها رو به طور کامل وارد کنید

مقالات مشابه